امروز بد جوری دلم گرفته و حال و حوصله هیچ کاری رو ندارم نمیدونم چی شده البته میدونم و شاید میخوام خودم را گول بزنم
میترسم نمیدونم چرا دلم میخواد دست بکاری بزنم ولی میترسم به قول معروف که میگند هم خدا را میخواد و هم خرما را دوست دارم ولی خودم بخودم اجازه نمیدم
خدایا چه میشود مرا
بعضی وقتها من فکر میکنم که چقدر بچه ام و هنوز اونجوری که باید محکم و قوی نشدم با اینکه از نظر سنی بچه نیستم
خیلی وقتها از دست خودم عصبانی میشم خیلی از کارها را میکنم که نباید انجام بدم و بعد دوباره کاری میکنم که اون کار خرابتر میشه دوست دارم یه مدتی به حرف دلم گوش کنم هرچی اون میگه بکنم و کاری به درست یا غلط بودنش نداشته باشم
نمیدونم ما زنها چرا اینقدر احمقیم البته اکثر ما خیلی زود همه چیز را باور میکنیم و برای خودمان میسازیم و اگر اون نباشه اونموقع است که کار خراب خرابتر میشه
دل تنگم بدجوری دلم میخواد یه مسافرت درست و حسابی برم از خودم ناراضیم نمیدونم چرا البته شایدم میدونم نمیخوام بگم
خدایا کمکم کن مرا چه میشود وقتی بخود میایم که دیگه نمیشه کاری کرد و من باز دچار این حالت مسخره شده ام مدام بخود نهیب میزنم خجالت بکش از تو بعیده ولی نمیدونم چی داره سرم میاد و ...................
خسته خسته هستم دلم میخواد چند صباحی دنیا وفق مراد من بشه
کاشکی ................... کاشکی همه چیز همانجوری باشه که باید باشه..........................
کاشکی زودتر بودی................................ و هزار کاشکی دیگه.......................................
دلم میگیره وقتی ازت خبری نیست .............................................................................