ژولیوس

خاطرات و کارهای روزانه

ژولیوس

خاطرات و کارهای روزانه

دوست خوب من

یه دوست دارم سرکار دختر خوبیه خیلی خیلی به زمان مجردی من نزدیکه خیلی برام جالبه و تا بحال برام اتفاق نیافتاده بود هر تعریفی میکنه منو میبره به دوران مجردی خودم افکارش طرز برخورداش و حرفهای جالبی که میزنه و عکس العملهاش فکر میکنم دوستش دارم  

 

بعضی مواقع بهش میگم اگه پسر بودم حتمن میگرفتمت 

دلم گرفته چون داره از من دور میشه از حرف زدن باهاش احساس خوبی دارم و خدا خدا میکنم که این اتفاق نیافته و او همچنان در این شرکت مشغول باشه چون بدلیل تعدیل نیرو فکر میکنم اسمش جزء لیست باشه همه چیزش مطلوب منه  

بهرحال امیدوارم هر کجا که هست دنیا وفق مرادش باشه  

این دوستم را داشتم شوهر میدادم که نشد حالا هم رفته چیزی بخره که باهم روزه خواری بکنیم

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام من را که حتماْ می شناسی ترا خدا کمی ا زاین خانم بگو ۱ - آیا متولد دی ماه است که مثل تو است ۲- او را به قران قسم بده آیا توی خانه همه ازش واهمه ندارند و دعا نمی کنند که زودتر شوهر کنه و از دست غر زدن هاش راحت بشوند بهر حال من کلی دلم برای خانواده این خانم می سوزد که باید او را تحمل کنند راستی یعنی ممکن است باز هم یکی مثل تو توی این دنیا باشد ه هههههههه خداوند صبر زیل به خانواده محترمشان بدهد البته شوخی کردم ژولیوس بهت برنخورد خواهر کوچکت شیدا

آره واقعا خیلی مسخره است ولی خداییش خیلی مثل من میمونه بغیر از غر زدن هاش چون مال این دوره زمانه است
اگر از حرفاش بگم شاید تو هم بیاد اون روزها بیافتی راستی میخوای باهم شریکی بنویسیم اگه موافقی جواب بده

آرش چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:16 ب.ظ http://pichpichi.blogsky.com/

سلام
ممنون که یر زدی
با تبادل لینک موافقی؟
خبرم کنید

باسلام
آره ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد